هجده سالگی از آن سن های خاص برای هر جوانی است. انگار تا هجده ساگی ...
منتظر 20سالگیم بودم راه زند گیم از از آنجا اغاز شد
سرطان نگاهم را به زندگی دگر گون کرد
سرطان یک آغاز متفاوت است
در شب های قدر که از برکت و استجابت دعا لبریز است...
دیگر دارویِ قرمز رنگ کودکی ام پاهایم را نمی لرزاند...
دیگر نمیترسم من با آدم های معمولی فرق دارم...
گاهی به خانه های خالی این شهر فکر میکنم ....
روایتی ست متفاوت ازامید ،نا امیدی،درد،درمان های قهرمانانی قدرتمند، در نبرد با " سرطان
در این قسمت پای حرف کسی مینشینیم که از خواهرهم به (مریم عزیز )نزدیک تر هست ...