سرطان از نگاه خانواده - در این قسمت پای حرف های مادر امیرمحمد جوان 27 ساله ای نشستیم که دچار به بیماری سرطان لنفوم هوچکین شده است
با سلام ، امروز در خدمت شما هستیم با اولین قسمت سرطان از نگاه خانواده ها و هزار حرف گفته و نگفته آنها.
در این مصاحبه که به همت موسسه خیریه محمدحسین رضوی با مادر امیر محمد انجام شد ، حرف های جالب و گاهاً تلخ از زبان مادرش می خوانیم.
مادر امیر محمد ، مادر یک جوان 27 ساله مبتلا به سرطان لنفوم هوچکین است که در تهران مشغول به درمان بود.
در ادامه این مطلب مصاحبه مجری موسسه خیریه محمد حسین رضوی را با مادر امیر محمد می خوانیم.
مجری : از چه زمانی متوجه شدید که فرزندتان ، پاره تنتان دچار این بیماری شده ؟
مادر امیرمحمد : اول شهریور سال 98 ولی سه سال مریض بود ، یعنی میبردیم و می آوردیم ولی کسی متوجه نمی شد مشکلش چیه.
مجری : یعنی کسی تشخیص نمی داد که مشکلش چیه ؟
مادر امیرمحمد : نه کسی متوجه نمی شد ولی هی می گفت مامان قلبم ، قلبم ، فلبم.
می بردیمش نشونش می دادیم ولی قلبش مشکلی نداشت.
شده بود شبی سه بار، دوبار می بردیمش اما کسی تشخیص نمی داد .
تا اینکه تو شهریور گردنش باد کرد و بردیمش دکتر و اون توضیح داد که مشکل چیه و باید بری خون بدی.
مجری : می خوایم از اون لحظه و حس تون برای ما بگید.
مادر امیرمحمد : میخوام در مورد همین موضوع توضیح بدم ، خیلی مهمه ، برای من مهمه که بگم.
من همیشه آرزومه که درد دکتر رضوی بخوره به من ، اون بمونه و جوانارو درمان کنه.
دکتر رضوی فرشته ای هستش که خدا فرستاده.
بچه های من یکی نبود ، دو تا بودن که مریض شدن ، دو تا پسر.
اون یکی پسرم خوب شد ، این پسرم گردن لنفاویه.
ما که فهمیدیم اینطوریه بردیم پیش ایشون ( دکتر رضوی ).
مجری : خودش الان میدونه مریضیش چیه ؟
مادر امیرمحمد : بله ، انقدر رفته تو اینترنت که فهمیده.
مجری : حس و حالش چطوری بود ؟ روحیه اش رو از دست داده بود ؟
مادر امیرمحمد : روحیه اش رو از دست داده بود.
مجری : اطرافیانتون چی ؟ تونستن کمکتون کنن که با این موضوع کنار بیاید ؟
مادر امیرمحمد : من اطرفیانی ندارم ، خودم و خدا خودم.
مجری : میدونیم که سرطان هزینه های بالایی داره ، چطور با هزینه ها کنار اومدید ؟
مادر امیر محمد : اجاره خونه و قبض آب و برق و ... رو ندادم ، صاحب خونه باهام خوب شد و کنار اومد.
بعد قرض کردم ، الان حدود 30 میلیون تومن قرض دارم.
بچه ام کلاً روحیه اش رو از دست داد ، ولی بعد که کم کم خوب شد روحیه منم خوب شد وقتی دیدم اون خوبه.
مجری : چطور شد که با موسسه خیریه محمدحسین رضوی آشنا شدید ؟
مادر امیرمحمد : از طریق خود دکتر رضوی ، اسکن نوشتن ، من بهشون گفتم دکتر تو که خودت میدونی امیرمحمد پسر بزرگ منه.
به دکتر گفتم من پول ندارم ، دو بار قبل از اینکه شیمی درمانی تموم بشه اومدن بیمارستان و معرفی کردن .
مجری : به عنوان حرف آخر چی می خواید بگید ؟ بنظرتون مردم ، خیریه و کسایی که فهمیدنتون خوشحالتون کردن ؟
مادر امیر محمد : احساس کردم من دیگه تنها نیستم ، خیلیا بهم گوش کردن و احساس کردم که خیلی آدم های خوب تو دنیا هست.
فهمیدم خدا خیلی آدمارو برای من فرستاده تا کمکم کنن و سبک شدم.
مجری : خدارو صد هزار مرتبه شکر ،انشالله که خدا فرزندتون رو روز به روز بهتر کنه و سلامتی بهش بده و زندگیتون پر از برکت باشه.
مادر امیرمحمد : دعای من برای تمام جوونا هستش هر روز ، خداروشکر که بچه منم خوب شد.
این خلاصه صحبت های مادری بود که فرزندش بنابر تقدیر الهی دچار ابتلا به سرطان شده بود اما با کمک شما خیرین عزیز و کمک و الطاف خداوند هم اکنون در بهبودی کامل به سر می برد.
از خداوند متعال آرزوی سلامتی و بهبود کامل برای تمامی مبتلایان به سرطان را داریم.
در ادامه این مطلب می توانید فیلم مصاحبه با مادر امیر محمد را مشاهده کنید.
ثبت نظر